سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای مشاور ... بفرمائید
  • دکتر زهرا کرامتی ( پنج شنبه 87/8/30 :: ساعت 11:15 صبح)

    علم و دانش  همچون چراغی  است  که در تاریکی به یاری انسان آمده  و او را کمک می کند تا کمتر دچار لغزش و خطا شود لذا انسان جاهل  همچون  فردی  بدون چراغ است  که در تاریکی گام برمی دارد ، و هر  لحظه  ممکن  است در گودال  اشتباهات قدم بگذارد.



  • کلمات کلیدی :

  • دکتر زهرا کرامتی ( پنج شنبه 87/8/30 :: ساعت 11:15 صبح)

             بینش مطهر
                فتبارک الله احسن الخالقین - برداشتی از ‌«طرز استدلال قرآن ...» - کتاب بیست گفتار
                یا من هو اختفی لفرط نوره ... - برداشتی از ‌«دستگاه ادراکی ...» - کتاب بیست گفتار
                و فی انفسکم افلا تبصرون - برداشتی از ‌«دعا» - کتاب بیست گفتار
                  
    وصال مدفن عشق است؟ - برداشتی از «درسی که از بهار ...» - کتاب بیست گفتار

             جهان مجازی
                امام خمینی در جهان وبلاگنویسان - مروری بر وبنوشتهای مرتبط با حضرت امام خمینی
                کپی برابر اصل - پایگاه اینترنتی جعلی کاخ سفید و شیوه ای برای فریب کودکان
                ندای وظیفه / نبرد جدید - گزارشی از بازی رایانه ای Call of Duty 4

             اندیشه سیاسی
              ولایت فقاهت و عدالت از منظر عقل (
    1.2.3.4
    ) - سابقه نظریه ولایت فقیه و مستندات عقلی آن

             جهانی که هست
                سربازان مسیحی صهیون - گفتار متن یک فیلم مستند درباره مسیحیان صهیونیست
                او با ماست؟ - بخشی از سخنرانی باراک حسین اوباما درباره مسایل خاور میانه
                خواهران آفتاب - گفتگویی با دو دختر تازه مسلمان دانمارکی
                رستاخیز شیعی / فرصت یا تهدید؟ - چند نکته درباره حضور شیعیان در کشورهای اسلامی

             از هر دری سخنی
                عزت آقای ضرغامی زیاد -
    درباره یکی از نویسندگان سیمای ملی
                دانمارکیها آمدند ایران - تلاش مستندسازان دانمارکی برای تهیه یک گزارش در تهران
                ببر یا بانو؟ - یک داستان کوتاه معروف از یکی از نویسندگان مشهور غربی 
               همه چیز در شش روز - بالاخره هوای زندگی من هم دونفره شد
               ما روی کیبوردمان بالا میاوریم - میگویم فناوری چیز خوبی است ها!

              تاریخ سیاسی معاصر
     
                گروگانگیری آنگونه که بریتانیکا میبیند - مدخل تسخیر لانه جاسوسی در دانشنامه بریتانیکا
                 آن 52 نفر (1.2.3.4) - بررسی خاطرات کارتر درباره تسخیر لانه جاسوسی و عملیات طبس

     * پراکندگی موضوعی و مضمونی مطالب این وبنوشت مجبورم کرد به جای سیاق معمول، این نمایه را آماده کنم تا دسترسی به همه نوشته ها فراهم شود. از این به پس، عنوان هر نوشتار به همراه توضیح کوتاهی درباره موضوع آن را اینجا خواهید دید.
    * شماره ای که بعد از برخی عناوین نوشته شده، نشانه بخشهای مختلف یک مطلب است.
    * جدیدترین مطلب روی پیشخوان قرار دارد و مطلب یکی مانده با آخر با رنگ قرمز نشان داده شده است.



  • کلمات کلیدی :

  • دکتر زهرا کرامتی ( پنج شنبه 87/8/30 :: ساعت 11:15 صبح)

    متن زیر چکیده بخشی از کتاب خاطرات آیت الله پسندیده (برادر حضرت امام خمینی) است که برای مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشته شد. شایان یادآوری است که این بخش از کتاب به تاریخچه و پیشینه خانوادگی امام خمینی میپردازد.

    نشانی این مطلب در پایگاه مرکز اسناد:
    http://irdc.ir/article.asp?id=1744


    ·    دین‌علی‌شاه جد اعلای ماست که از علمای کشمیر بوده است. او اصالتاً نیشابوری بوده و از آنجا به هندوستان مهاجرت کرده است.


    ·    او پسری داشته به نام سیداحمد که به نجف و کربلا مسافرت می‌کند و با یکی از اهالی خمین به نام یوسف‌خان آشنا می‌شود. سیداحمد به پیشنهاد یوسف‌خان به خمین مهاجرت می‌کند و با سکینه‌خانم که خواهر یوسف‌خان بوده پیوند زناشویی می‌بندد.


    ·    حاصل این پیوند، سه دختر و یک پسر است. سلطان‌خانم، صاحبه‌خانم، آغابانوخانم و آقامصطفی.


    ·    سیداحمد پس از ورود به خمین، عمارت مسکونی که الان هم هست را از یکی از اهالی به نام محسن‌خان می‌خرد. او املاکی در روستاهای شاهین، واسوران و نازی و یک کاروانسرا و باغ در خمین را نیز خریداری می‌کند که منبع درآمد وی و خانواده‌اش می‌شود.


    ·    سید احمد در اواخر سال 1285 یا اوایل 1286 قمری در خمین درگذشت که جسدش را پس از انتقال به کربلا در آن‌جا دفن کردند. البته از مکان دفن او اطلاع نداریم.


    ·    پدر ما (آقامصطفی) صبح روز پنج‌شنبه 29 رجب 1278 در همین اتاقی که من و حضرت امام متولد شدیم، به دنیا می‌آید. او تحصیلاتش را در خمین و پس از آن در نجف پی می‌گیرد تا اجتهاد پیش می‌رود. البته پیش از عزیمت به نجف با حاجیه‌آغاخانم ازدواج می‌کند.


    ·    نخستین فرزند این دو، اولیا‌خانم است که در سال 1305 در نجف متولد می‌شود. آقامصطفی و همسرش هفت سال بعد به خمین باز می‌گردند.


    ·    آقامصطفی بسیار بانفوذ و قوی بود. هم املاک داشت و هم تفنگچی. تنها کسی که با شدت در مقابل خوانین خمین می‌ایستاد هم او بود؛ در مقابل حشمت‌الدوله، هم خوانین دالایی و هم خوانین قلعه. این سه دسته، هرکدام منطقه‌ی نفوذ خود را داشتند. آن موقع خمین از توابع گلپایگان بود.


    ·    پدر ما آن‌قدر ایستاد که حشمت‌الدوله دستور دستگیری او را صادر کرد. با اصرار بانفوذ و صالح منطقه حشمت‌الدوله وی را از زندان حشمتیه آزاد می‌کند.


    ·    در سال 1320 تجاوز و ظلم خوانین به مردم زیاد می‌شود و تصمیم می‌گیرند آقامصطفی را که تنها مانعشان بوده از میان بردارند. به همین سبب، هنگامی که او در راه اراک برای گزارش وضعیت به والی منطقه بوده است، توسط دو تن به نام‌های جعفرقلی‌خان و میرزاقلی‌سلطان هدف گلوله قرار می‌گیرد و در 42سالگی به شهادت می‌رسد. من هشت‌ساله بودن و حضرت امام 4ماهه.


    ·    پس از رسیدن خبر شهادت ایشان به اراک، شهر یکپارچه تعطیل می‌شود و علما برای تشییع پیکرش می‌آیند. جنازه را در اراک به امانت می‌گذارند و بعداً به نجف منتقل کردند. علاوه بر اراک، در گلپایگان و اصفهان و خمین و تهران نیز مجالسی برای او گرفته می‌شود. منزل قاتل پدرمان را آتش زدند. نمی‌دانم کار مردم بود یا دولت.


    ·    قاتل‌ها را بعداً به دستور امین‌السلطان دستگیر می‌کنند و به تهران می‌فرستند. میرزاقلی‌سلطان در زندان می‌میرد و جعفرقلی‌خان پس از پیگری ما و به دستور محمدعلی‌شاه (که آن موقع هنوز ولیعهد بود) گردن زدند. روزنامه ادب شرح شهادت پدر ما و قصاص قاتل را شش روز پس از اعدام او چاپ کرد.


    ·    ما یک عمو بیشتر نداشتیم که او ناتنی بود. یعنی از زن دیگر پدربزرگمان. ایشان که سیدمرتضی نام داشت، در جوانی و پیش از ازدواج فوت کرد. صاحبه‌خانم هم عمه‌ی بزرگ ما بود. یعنی بعد از سیدمرتضی یک فرزند دیگر بود و بعد ایشان. صاحبه‌خانم بسیار باشهامت بود. او در سال 1336 بر اثر وبا درگذشت. در آن سال به جز عمه‌ام، شوهرش و مادرمان نیز جان خود را از دست دادند. عمه‌ی دیگر هم آغابانوخانم است که در خمین متولد شد. عمه دیگر هم سلطان‌خانم بود.


    ·    خود من در سال 1313 قمری در همین منزل متولد شدم. پیش از من خواهر بزرگمان در سال 1305 و یک خواهر هم در سال 1312 به دنیا آمده بودند. بعد از من آقا نورالدین در سال 1315، پس از ایشان خواهر دیگرمان در 1318 و نهایتاً امام در سال 1320 قمری متولد شدند. حضرت امام مطابق شناسنامه‌ای که الان موجود است در سال 1279 متولد شده‌اند ولی در واقع در سال 1320 متولد شده‌اند و خودشان هم می‌دانند.

     

    نشانی این مطلب در پایگاه مرکز اسناد:
    http://irdc.ir/article.asp?id=1744



  • کلمات کلیدی :

  • دکتر زهرا کرامتی ( پنج شنبه 87/8/30 :: ساعت 11:13 صبح)

    از تنگنای محبس تاریکی/ وز منجلاب تیره این دنیا/ بانگ پر از نیاز مرا بشنو/ آه ای خدای قادر بی همتا.
    خداوندا فقط تو آگاهی و تو می دانی که دست از غیر تو شسته ام. به ملکوت آسمانت نظر دوخته ام. برای بیان رازهای درونم گوشی شنواتر از تو نیافتم. و دوستی مهربانتر از تو پیدا نکردم. دوست دارم شانه به شانه هم راه برویم. بر تپه های تنهایی بنشینیم و من بگویم و تو بشنوی. آرام برایت نجوا کنم و تو با دست بادت موهایم را نوازش کنی و با قطرات بارانت برایم گریه کنی و با رنگین کمان هفت رنگت دلم را شاد سازی.
    خدایا در پهنه دنیایی که برایمان ساختی از انسانیت رنگی و اثری نمانده است. چه انسانها که اکنون از گرسنگی و فقر کودکان خویش را به خواب وا می دارند. چه بسیار انسانهایی که در دام عفریت فقر گرفتار آمده اند و صبر از کف داده اند و عفت و عزت خویش را در هر بازاری به فروش گذاشته اند. چه بسیار انسانهایی که همچون زالو از شیشه عمر دیگران سیراب می شوند و پا بر گرده بندگانی می گذارند که خود قانون بردگی شان را پاره کرده اند.


  • کلمات کلیدی :

  • دکتر زهرا کرامتی ( پنج شنبه 87/8/30 :: ساعت 11:13 صبح)

    خدایا، خدایا.... بارها شده است که دلم برایت تنگ شده، بارها دلم برای نگاهت، صدایت و نوازشهایت تنگ شده. دلم برای این همه ظلمی که در لحظه لحظه زمان ها شاهد و ناظر آن هستی می سوزد. دوست داشتی بندگانت در نهایت مهربانی و صلح با هم زندگی کنند و دم به دم شیطان درون خویش ندهند. اما انگار خدایا این آرزو برایت هر روز دست نیافتنی تر می شود. خدایا مباد امیدت به متحول شدن ما به احسن حالات ناامید گردد. و برای خوب شدن مان دعا نکنی. من نیز با تو ای خدای مهربانم دعا می کنم برای عاقبت به خیر شدن نسل انسانها. نسلی که همچون ققنوس از خاکستر ظلم ها و عداوت ها سر بر می آورد تا فقط و فقط صلح را دریابد و دوستی و شادی و مهر را.
    دعایم را بپذیر و آن را به اجابت برسان، آمین.
    عکاس: فاطمه رضایی



  • کلمات کلیدی :

  • <   <<   21   22   23   24   25   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    مورچه ها
    تخته سنگ
    گفگوی شمعها
    عقابها
    جهان
    دانلود آموزش تنظیمات بایوس
    قالب وبلاگ
    کرک چکار انجام می دهد؟
    هارد به هارد
    ذخیره صدای پس زمینه سایت
    پرداختن قبض تلفن از طریق اینترنت
    تم زیبای رویال
    یه برنامه توپ واسه ریجستری
    وصیت نامه خمینی کبیر
    حذف کلماتی که قبلا جستجو کرده ایم
    [همه عناوین(149)]